در کلام امیر/1
تقوای سیاسی در نهجالبلاغه
تقوا به معنای خویشتنداری و پرهیزکاری است که به صورت گسترده در فرهنگ اسلامی تبلور دارد. در آیات نورانی قرآن سفارش فراوانی به تقوا شده است و در سنت وسیره پیشوایان الهی(ع) تقوا در رأس کلیه امور قرار گرفته است. ما در این نوشتار به بخشی از تقوا آن هم در دایرهی سیاسی از دیدگاه نهجالبلاغه میپردازیم؛ زیرا تقوا، به صورت یک روح و روان در کالبد سیاست اسلامی جریان دارد، به شکل یک ستاره میدرخشد و به عنوان یک نگهبان و مراقب از تندرویها، ظلمها و زورها و تجاوزها باز میدارد.
تقوا در سرلوحهی دستورات امیرمؤمنان(ع) به استانداران، فرماندهان و کارگزاران قرار گرفته است. امام به فرماندهی جنگی خود شریحبن هانی هنگامی که او را به فرماندهی لشکری در مقابله با سپاه شام قرار داد، فرمود: «اِتّقّ اللهَ فی کُلّ صَباح و مساء و خَف علی نَفْسکّ الدُنیا الغَرورَ و لا تامَنْها عَلّی حال.» (2) در هر صبح و شام رعایت تقوای الهی را بنما و از دست دنیای فریبنده بر خودت بیمناک بوده، در هیچ حالتی ایمن مباش. حضرت به مقبلبن قیس ریاحی، یکی دیگر از فرماندهان خویش توصیه نموده، فرمود: «اتق الله الذی لا بُدلک من لِقائه و لا مُنتهی لک دونه و لا تُقاتِلَنَّ الا من قاتلکَ.» (3) از خدایی که حتما او را ملاقات میکنی و سرانجامی غیر از او نداری بترس و جنگ مکن مگر با کسی که با تو بجنگد. امیرالمومنین(ع) در جبههی صفین پیش از شروع جنگ به لشکریان خود توصیه نمود که آغازگر نبرد نباشند و سپس میفرماید: «فَاذل کانتِ الهَزیمهُ بِاذنِ اللهِ فلا تَقتلوا مُدبرا و لا تُصیبُوا معوراً و لا تُجهزوا عَلی جَریحٍ و لا تَهیجُوا انِّساء باذی و ان شَتَمن اعراضکُمَّ وَ سَبَبْین امراکُمِ.» (4)
هنگامی که دشمن شروع به فرار کرد کسی را که فرار میکند نکشید، به آدم معیوب کار نداشته باشید، به مجروح حمله نکنید و از روی اذیت زنان را تحریک نکنید؛ گرچه به شما توهین کنند و امیران شما را دشمنان دهند. امام(ع) همچنان که به فرماندهان با تأکید فراوان به تقوا سفارش میفرماید، به استانداران و کارگزاران هم پیوسته عمل به تقوا را گوشزد مینماید. چنانکه به مالک اشتر در فرمان جاودانه خود بدین صورت مینویسد: «اَمَره بتقوی الله و ایثارِ طاعته و اتباع ما اَمَر به فی کتابه... وَ امرهُ ان یَکسر نفسهِ من الشهوات و یَزعها عند الجمعات فَانَّ النَّفس اَمارَهً بالسُوءِ الا ما رحمالله.» (5)
امام به مالک اشتر رعایت تقوای الهی، مقدم داشتن اطاعت او بر هر چیز و پیروی از دستورات وی را فرمان میدهد... و نیز دستور میدهدکه شهوات نفسانی را شکسته و خوار نموده، در مقابل تهاجمات شهوانی خویشتنداری کند؛ زیرا نفس انسان را به بدی وادار میکند مگر کسی را که مورد رحم الهی قرار گیرد. امیرالمومنین در فرمانی که برای مأموران گردآوری زکات صادر مینمود، مینگاشت: «انطلق علی تقویالله وحده لا شریک له و لا تُرّوَّعُنَّ و لا تَجازنَّ علیه کارهاَّ و لا تَاخذَنَّ اکثرَ من حقالله فی ماله.» (6) با توجه به تقوای الهی حرکت کن و مبادا که مسلمانی را بترسانی و مبادا که با اکراه از کنار و زمین او عبور کنی و مبادا که بیشتر از حقی که در مال وی است از او بگیری. سپس توضیحاتی در مورد رعایت اصول عدالت و اخلاق، شیوهی برخورد و چگونگی ایجاد مودت و محبت داده، فرامینی صادر میفرماید.
گسترهی تقوا
تقوا به معنای گستردهای حاکم بر سیاست اسلامی است، در محدودهی زمان و مکان و اشخاص مخصوصی قرار نمیگیرد و به صورت فراگیر میدرخشد، تا آنجا که شامل همه کس و همه جا میشود. امام با دیدی وسیع و جهانشمول میفرماید: «اتقوالله فی عبادهِ و بِلاده فَانَّکم مسئولونَ حتی عَن البِقاع و البَهائم.» (7) رعایت تقوای الهی را بنمایید در مورد بندگان او و شهرهای او؛ زیرا شما مسئول هستید حتی در مورد مناطق زمین و حیوانات. لازمهی تقوا رعایت حال حیوانات و همچنین بهرهبرداری صحیح از سرزمین یک کشور است، ظلم به حیوانات با تقوا منافات دارد و از بین بردن محیط زیست و انهدام جنگلها و مراتع مسئولیت دارد. بدیهی است زمانی که کشور اسلامی مواد اولیه غذایی خویش را وارد میکند حتی بایر گذاشتن زمین و عدم استفادهی صحیح از آن هم دارای مسئولیت میباشد. امیرالمومنین(ع) در دستورالعملی که برای عاملان صدقات و مأموران گردآوری زکات صادرمینمود، مطالبی در مورد مراقبت از حال حیوانات و نگهداری از آنان ایراد میفرمود، همچنان که مینویسد: «و لا تُوکلْ بها الا ناصحاً شفیقاً و امیناً حفیظاً غَیر مُعنفٍ و لا مُجحِفٍ ولا مُغلبٍ و لا مُتعبٍ.» (8) برای حفاظت و نگهداری حیواناتی که به عنوان زکات گرفتی به غیر از آدم خیرخواه مهربان و امین نگهبان شخص دیگری را مگمار، کسی را تعیین کن که نسبت به آنها نه با زور و سختی رفتار کند و نه آنها را به خستگی و زحمت اندازد.
این مطلب ادامه دارد..... .
1- اینمقاله بخشی از کتاب فلسفه سیاسی در نهجالبلاغه از همین نویسنده میباشد که هنوز به چاپ نرسیده است.
2ـنهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامه 56
3ـ همان، نامه 12.
4ـ نهجالبلاغه، نامه 14.
5ـ همان، نامه 53.
6ـ همان، نامه 25.
7ـ همان، خطبه 167.
8ـ همان، نامه 25.